سیاستمدار میخواهید، پدربزرگ من؛ آنهم بهدلیل وضعیت خاصی که دارد. او پابهسن گذاشته است و باور کردهایم گوشهایش سنگین شده است. این یعنیکه از انسانهای دوروبرش متمایزش کردهایم. او از این متمایزشدن مطلع است و بهرهها میبرد؛ درست عین سیاستمداران! اما بشنوید از شنیدن و عملکردن پدربزرگم: هر جا بخواهد، میشنود و جوابت را میدهد؛ هر جا بخواهد، میشنود و جوابی نمیدهد تا زمانش برسد؛ هر جا بخواهد، میشنود ولی کارِ خودش را میکند؛ هر جا بخواهد، می شنود و جواب سربالا میدهد؛ هر جا بخواهد، میشنود ولی برای بازیدادنت دائم گوشش را جلو میآورد یعنی که فریادهایت بیثمر است؛ هر جا بخواهد، میشنود ولی غافلگیرت میکند؛ هر جا بخواهد، میشنود ولی در فهمیدن حرفهایت دائم کلمههای مشابه و همآوا را به,پدربزرگ,پیشنهادیِ ...ادامه مطلب